معنی فارسی poshed

B1

حس یا حالتی که در نتیجه تجربیات شیک یا مجلل به وجود می‌آید.

To be made to feel luxurious or elegant.

example
معنی(example):

بعد از بازدید از آن اسپای لوکس، حس شیکی دارم.

مثال:

I feel so poshed after visiting that luxury spa.

معنی(example):

او برای عروسی بسیار شیک و مرتب شده بود.

مثال:

He was poshed up for the wedding.

معنی فارسی کلمه poshed

: معنی poshed به فارسی

حس یا حالتی که در نتیجه تجربیات شیک یا مجلل به وجود می‌آید.