معنی فارسی preying
B2عمل شکار کردن، اشاره به فرآیند استفاده از دیگر موجودات به عنوان منبع غذا.
The act of hunting or killing for food.
- verb
verb
معنی(verb):
To act as a predator.
example
معنی(example):
گرگ در جنگل بر روی یک گوزن شکار میکند.
مثال:
The wolf is preying on a deer in the forest.
معنی(example):
پرندگان در تابستان بر روی حشرات شکار میکنند.
مثال:
Birds are preying on insects during the summer.
معنی فارسی کلمه preying
:
عمل شکار کردن، اشاره به فرآیند استفاده از دیگر موجودات به عنوان منبع غذا.