معنی فارسی prosaicism

B2

نثرگرایی، تمایل به نوشتن به شیوه‌ای ساده و عاری از هنرهای ادبی است.

The quality of being prosaic; a style of writing that is straightforward and lacks imaginative qualities.

example
معنی(example):

سبک نوشتن او پر از نثرگرایی است و هیچ جاذبه شاعرانهای ندارد.

مثال:

His writing style is filled with prosaicism, lacking any poetic flair.

معنی(example):

نثرگرایی رمان باعث شد برخی خوانندگان نتوانند به آن علاقه‌مند بمانند.

مثال:

The prosaicism of the novel made it difficult for some readers to stay engaged.

معنی فارسی کلمه prosaicism

: معنی prosaicism به فارسی

نثرگرایی، تمایل به نوشتن به شیوه‌ای ساده و عاری از هنرهای ادبی است.