معنی فارسی rabbitted

B1

پرچانه کرد، در گذشته به معنای صحبت کردن زیاد و بی‌هدف.

The past tense of 'rabbit'; to have talked excessively.

verb
معنی(verb):

To hunt rabbits.

معنی(verb):

To flee.

مثال:

The informant seemed skittish, as if he was about to rabbit.

example
معنی(example):

پسر بچه درباره‌ی اسباب‌بازی‌های مورد علاقه‌اش پرچانه کرد.

مثال:

The young boy rabbitted about his favorite toys.

معنی(example):

او ساعت‌ها درباره‌ی کار جدیدش پرچانه کرد.

مثال:

She rabbitted for hours about her new job.

معنی فارسی کلمه rabbitted

: معنی rabbitted به فارسی

پرچانه کرد، در گذشته به معنای صحبت کردن زیاد و بی‌هدف.