معنی فارسی retire

B1

شخصی که به دلایل مختلف از کار یا شغل خود جدا شده یا بازنشسته شده است.

A person who has retired, especially a person who is now inactive.

example
معنی(example):

او بعد از سخت کار کردن احساس بازنشستگی کرد.

مثال:

He felt like a retiré after working so hard.

معنی(example):

بسیاری از افراد بازنشسته از گذراندن وقت با خانواده لذت می‌برند.

مثال:

Many retirés enjoy spending time with family.

معنی فارسی کلمه retire

:

شخصی که به دلایل مختلف از کار یا شغل خود جدا شده یا بازنشسته شده است.