معنی فارسی scapegraces
B2آدمهای شیطانصفت، افراد جوان و هلن که معمولاً بیمسئولیت و دمدمیمزاج هستند و از موقعیتهای نامناسب خود لذت میبرند.
A person, especially a young one, who misbehaves or is rebellious.
- noun
noun
معنی(noun):
A wild and reckless person (especially a boy); a scoundrel.
example
معنی(example):
عاقل ستیزان در گروه اغلب به دردسر میافتند.
مثال:
The scapegraces in the group often get into trouble.
معنی(example):
با وجود شیطنتهایشان، عاقل ستیزان مورد محبت دوستانشان بودند.
مثال:
Despite their antics, the scapegraces were beloved by their friends.
معنی فارسی کلمه scapegraces
:
آدمهای شیطانصفت، افراد جوان و هلن که معمولاً بیمسئولیت و دمدمیمزاج هستند و از موقعیتهای نامناسب خود لذت میبرند.