معنی فارسی subproportional
B1زیرنسبتی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک مقدار یا نسبت کمتر از آنچه که انتظار میرود، است.
Referring to a situation where a quantity or ratio is less than what is expected.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هزینهها نسبت به منافع دریافتی زیر نسبت بودند.
مثال:
The costs were subproportional to the benefits received.
معنی(example):
سرمایهگذاری زیر نسبت او بازده کمی داشت.
مثال:
His subproportional investment yielded minimal returns.
معنی فارسی کلمه subproportional
:
زیرنسبتی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک مقدار یا نسبت کمتر از آنچه که انتظار میرود، است.