معنی فارسی superleniently

B1

به شیوه‌ای بسیار بخشنده و راحت.

In a manner that is excessively forgiving or tolerant.

example
معنی(example):

مربی به صورت بسیار نرم‌خو به بازیکنان اجازه می‌داد که استراحت‌های اضافی داشته باشند.

مثال:

The coach superleniently allowed the players to take extra breaks.

معنی(example):

او به طرز بسیار نرم‌خو به وضعیت رسیدگی کرد و اطمینان حاصل کرد که هر کس احساس راحتی کند.

مثال:

She superleniently handled the situation, ensuring everyone felt comfortable.

معنی فارسی کلمه superleniently

: معنی superleniently به فارسی

به شیوه‌ای بسیار بخشنده و راحت.