معنی فارسی surmountal

B2

اسم، به موفقیت‌هایی که بر مشکلات غلبه شده اشاره دارد.

Pertaining to achievements made after overcoming challenges.

example
معنی(example):

او با شجاعت با چالش‌های قابل غلبه مواجه شد.

مثال:

He faced the surmountal challenges with courage.

معنی(example):

دستاوردهای قابل غلبه اغلب به تلاش زیادی نیاز دارند.

مثال:

Surmountal achievements often require great effort.

معنی فارسی کلمه surmountal

: معنی surmountal به فارسی

اسم، به موفقیت‌هایی که بر مشکلات غلبه شده اشاره دارد.