معنی فارسی take no notice
B1توجه نکردن، به وقایع یا نظرات بیاهمیت بیتوجهی کردن.
To ignore something or someone; to not pay attention to it.
- IDIOM
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت به نظرات منفی توجهی نکند.
مثال:
She decided to take no notice of the negative comments.
معنی(example):
بهتر است هنگام مطالعه به حواسپرتیها توجهی نکنید.
مثال:
It's best to take no notice of distractions while studying.
معنی فارسی کلمه take no notice
:
توجه نکردن، به وقایع یا نظرات بیاهمیت بیتوجهی کردن.