معنی فارسی talk through one's hat
B2به معنای صحبت کردن در مورد چیزی که نمی‌دانید یا گیج و بی‌اساس صحبت کردن.
To speak without knowledge or understanding of the subject.
- verb
verb
معنی(verb):
To speak lacking expertise, authority, or knowledge; to invent or fabricate facts.
معنی(verb):
To assert something as true or valid; to bluff.
example
معنی(example):
فکر می‌کنم او فقط در مورد آن موضوع بی‌سروته صحبت می‌کند.
مثال:
I think he's just talking through his hat about that subject.
معنی(example):
او وقتی بحث به ورزش‌ها می‌رسد، تمایل به صحبت بی‌پایه دارد.
مثال:
She tends to talk through her hat when it comes to sports.
معنی فارسی کلمه talk through one's hat
:به معنای صحبت کردن در مورد چیزی که نمی‌دانید یا گیج و بی‌اساس صحبت کردن.
