معنی فارسی temporary
B1 /ˈtɛmpəˌɹɛɹi/موقتی به معنای نه دائمی و در طول مدت زمان معین استفاده می‌شود.
Not permanent; lasting for a limited time.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
One serving for a limited time; short-term employee.
adjective
معنی(adjective):
Not permanent; existing only for a period or periods of time.
معنی(adjective):
Existing only for a short time or short times; transient, ephemeral.
example
معنی(example):
او در یک موقعیت موقت در دفتر کار می‌کند.
مثال:
She is working in a temporary position at the office.
معنی(example):
لامپ تنها به عنوان یک راه‌حل موقت آنجا بود.
مثال:
The lamp was only there as a temporary solution.
معنی فارسی کلمه temporary
:
موقتی به معنای نه دائمی و در طول مدت زمان معین استفاده می‌شود.
