معنی فارسی troubleshooting
B1عیب‌یابی، فرآیند شناسایی و حل مشکلات یا نواقص یک سیستم یا روش.
The process of identifying and resolving problems or defects in a system.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To analyze or diagnose a problem to the point of determining a solution.
noun
معنی(noun):
The identification and resolution of problems, especially problems of a technical nature.
مثال:
When it comes to computer problems, his troubleshooting is first-rate.
example
معنی(example):
عیب‌یابی زمانی که مشکلات فنی را برطرف می‌کنید بسیار ضروری است.
مثال:
Troubleshooting is essential when fixing technical problems.
معنی(example):
عیب‌یابی مؤثر می‌تواند در هر پروژه‌ای زمان و منابع را صرفه‌جویی کند.
مثال:
Effective troubleshooting can save time and resources in any project.
معنی فارسی کلمه troubleshooting
:
عیب‌یابی، فرآیند شناسایی و حل مشکلات یا نواقص یک سیستم یا روش.
