معنی فارسی underling
B1زیر دست، فردی که در یک سازمان یا محیط کار در مقام پایین‌تری نسبت به دیگران قرار دارد.
A subordinate or lower-ranking member of a group or organization.
- noun
noun
معنی(noun):
A subordinate, or person of lesser rank or authority.
معنی(noun):
A low, wretched person.
example
معنی(example):
او تنها یک زیر دست در سلسله‌مراتب شرکت بود.
مثال:
He was just an underling in the company hierarchy.
معنی(example):
مدیر اغلب وظایف را به زیر دستانش محول می‌کند.
مثال:
The manager often delegates tasks to his underlings.
معنی فارسی کلمه underling
:
زیر دست، فردی که در یک سازمان یا محیط کار در مقام پایین‌تری نسبت به دیگران قرار دارد.
