معنی فارسی whelk

A2 /hwɛlk/

نوعی حلزون دریایی که در غذاهای دریایی استفاده می‌شود.

A type of marine mollusk with a spiral shell, commonly found on beaches.

noun

معنی(noun):

Certain edible sea snails, especially, any one of numerous species of large marine gastropods belonging to Buccinidae, much used as food in Europe.

example

معنی(example):

او در حین قدم زدن در ساحل، حلزون‌های دریایی جمع‌آوری کرد.

مثال:

He collected whelks while walking along the beach.

معنی(example):

حلزون‌های دریایی معمولاً در غذاهای دریایی استفاده می‌شوند.

مثال:

Whelks are often used in seafood dishes.

معنی فارسی کلمه whelk

نوعی حلزون دریایی که در غذاهای دریایی استفاده می‌شود.