معنی فارسی yogic

B1

یوگی، مرتبط با یوگا و تمرینات آن.

Relating to the practice or philosophy of yoga.

example
معنی(example):

تمرینات یوگی سلامت جسمی و ذهنی را تقویت می‌کند.

مثال:

Yogic practices enhance physical and mental health.

معنی(example):

او اصول یوگی را در زندگی روزمره‌اش به کار می‌برد.

مثال:

He incorporates yogic principles into his daily life.

معنی فارسی کلمه yogic

:

یوگی، مرتبط با یوگا و تمرینات آن.