معنی فارسی disapproval

B1 /dɪsəˈpɹuvəl/

عدم رضایت و نظر منفی درباره چیزی.

The feeling of not approving of something.

noun
معنی(noun):

The act of disapproving; condemnation.

example
معنی(example):

عدم تایید او زمانی که سرش را تکان داد، واضح بود.

مثال:

His disapproval was clear when he shook his head.

معنی(example):

والدین با اجازه ندادن به برگزاری مهمانی عدم تایید خود را نشان دادند.

مثال:

The parents showed their disapproval by not allowing the party.

معنی فارسی کلمه disapproval

: معنی disapproval به فارسی

عدم رضایت و نظر منفی درباره چیزی.