معنی فارسی irreparably
C1به طور غیرقابل تعمیر، به شکل دائمی و جدی آسیب دیده.
In a way that cannot be repaired or remedied.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Such that it cannot be repaired.
example
معنی(example):
محیط زیست به طور غیرقابل جبران آسیب دیده است.
مثال:
The environment is irreparably harmed.
معنی(example):
او به طور غیرقابل جبران تحت تأثیر آن واقعه قرار گرفت.
مثال:
She was irreparably affected by the event.
معنی فارسی کلمه irreparably
:
به طور غیرقابل تعمیر، به شکل دائمی و جدی آسیب دیده.