معنی فارسی irreplaceable

C1

غیرقابل تعویض، چیزی که نمی‌توان آن را با شئ یا شخص دیگری عوض کرد.

Too valuable or unique to be replaced.

adjective
معنی(adjective):

That cannot be replaced, especially because it is unique.

example
معنی(example):

این شیء تاریخی غیرقابل تعویض است.

مثال:

This artifact is irreplaceable.

معنی(example):

او یک عضو غیرقابل تعویض از تیم است.

مثال:

He is an irreplaceable member of the team.

معنی فارسی کلمه irreplaceable

: معنی irreplaceable به فارسی

غیرقابل تعویض، چیزی که نمی‌توان آن را با شئ یا شخص دیگری عوض کرد.