معنی فارسی fishman

B1

شخصی که به صید یا فروش ماهی در بازار مشغول است.

A person who catches or sells fish, typically at a market.

example
معنی(example):

ماهی‌گیر در بازار غذاهای دریایی تازه فروخت.

مثال:

The fishman sold fresh seafood at the market.

معنی(example):

هر آخر هفته، ماهی‌گیر انواع مختلفی از ماهی را می‌آورد.

مثال:

Every weekend, the fishman brings a variety of fish.

معنی فارسی کلمه fishman

: معنی fishman به فارسی

شخصی که به صید یا فروش ماهی در بازار مشغول است.