معنی فارسی 'fraid
B1 /fɹeɪd/از 'فرد یعنی ترسیدن یا نگران بودن در انگلیسی محاورهای.
A contraction of 'afraid', indicating fear or concern.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Afraid.
example
معنی(example):
متاسفم، نمیتوانم در این مورد به تو کمک کنم.
مثال:
I'm 'fraid I can't help you with that.
معنی(example):
او گفت از تاریکی میترسد.
مثال:
She said she was 'fraid of the dark.
معنی فارسی کلمه 'fraid
:از 'فرد یعنی ترسیدن یا نگران بودن در انگلیسی محاورهای.