معنی فارسی ébauches
B2طرح اولیه، نقاشی، یا طراحی غیررسمی.
A rough initial draft or sketch.
- noun
noun
معنی(noun):
A sketch
معنی(noun):
A maquette
معنی(noun):
The plates and bridges of an unfinished watch
example
معنی(example):
هنرمند قبل از شروع نقاشی نهایی، چند طرح اولیه کشید.
مثال:
The artist made some ébauches before starting the final painting.
معنی(example):
طرحهای اولیه در فرایند خلاقیت ضروری هستند.
مثال:
Ébauches are essential in the creative process.
معنی فارسی کلمه ébauches
:
طرح اولیه، نقاشی، یا طراحی غیررسمی.
