معنی فارسی éminences grises
C1شخصیتهای با نفوذی که به طور غیررسمی در تصمیمگیریها و سیاستها تأثیر میگذارند.
Influential figures who informally influence decisions and policies.
- noun
noun
معنی(noun):
A secret or unofficial decision-maker.
example
معنی(example):
این سیاستمدار معمولاً با افراد با نفوذی همراه بود که بر تصمیماتش تأثیر میگذاشتند.
مثال:
The politician was often accompanied by éminences grises who influenced his decisions.
معنی(example):
افراد با نفوذ معمولاً در پشت صحنه در دایرههای سیاسی فعالیت میکنند.
مثال:
Éminences grises are known to operate behind the scenes in political circles.
معنی فارسی کلمه éminences grises
:
شخصیتهای با نفوذی که به طور غیررسمی در تصمیمگیریها و سیاستها تأثیر میگذارند.