معنی فارسی تَصْمِیم

B1

تصمیم، انتخاب و قضاوتی که فرد بر اساس تفکر و تحلیل اتخاذ می‌کند.

A conclusion or resolution reached after consideration.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که به خارج از کشور تحصیل کند.

مثال:

She made a decision to study abroad.

معنی(example):

پس از فکر کردن زیاد، او بالاخره به یک تصمیم رسید.

مثال:

After much thought, he finally reached a decision.

معنی فارسی کلمه تَصْمِیم

: معنی تَصْمِیم به فارسی

تصمیم، انتخاب و قضاوتی که فرد بر اساس تفکر و تحلیل اتخاذ می‌کند.