معنی فارسی جمله-police-station/جمله-police-station

A2

ایستگاه پلیس، مکانی که در آن پلیس مستقر است و به شکایات، گزارشات و فعالیت‌های مربوط به قانون رسیدگی می‌کند.

A building where police officers work and where people can report crimes or seek assistance.

example
معنی(example):

ایستگاه پلیس در مرکز شهر واقع شده است.

مثال:

The police station is located downtown.

معنی(example):

او به ایستگاه پلیس رفت تا سرقتی را گزارش کند.

مثال:

She went to the police station to report a theft.

معنی فارسی کلمه جمله-police-station/جمله-police-station

:

ایستگاه پلیس، مکانی که در آن پلیس مستقر است و به شکایات، گزارشات و فعالیت‌های مربوط به قانون رسیدگی می‌کند.