معنی فارسی وسیله

B1

وسیله به معنای ابزاری است که برای انجام کاری به کار می‌رود؛ می‌تواند شامل ابزار، ماشین‌آلات یا هر نوع کمکی باشد که برای دستیابی به هدفی استفاده می‌شود.

A tool or instrument that is used to perform a task or fulfill a purpose.

example
معنی(example):

او از یک وسیله برای تعمیر ماشین استفاده کرد.

مثال:

He used a tool to fix the car.

معنی(example):

وسایل حمل و نقل در شهر بسیار کارآمد هستند.

مثال:

The means of transport in the city are very efficient.

معنی فارسی کلمه وسیله

: معنی وسیله به فارسی

وسیله به معنای ابزاری است که برای انجام کاری به کار می‌رود؛ می‌تواند شامل ابزار، ماشین‌آلات یا هر نوع کمکی باشد که برای دستیابی به هدفی استفاده می‌شود.