معنی فارسی کار-راز-روی-اجبار

B1

اجباری شدن به انجام کاری، به معنای مجبور کردن کسی به انجام عمل یا وظیفه‌ای، حتی اگر نخواهد و به‌طور طبیعی مایل به آن نباشد.

Being forced to do something, indicating compulsion or necessity.

example
معنی(example):

عمل انجام چیزی تحت اجبار.

مثال:

The act of doing something under compulsion.

معنی(example):

او مجبور بود پروژه را از روی ضرورت تمام کند.

مثال:

She had to complete the project out of necessity.

معنی فارسی کلمه کار-راز-روی-اجبار

: معنی کار-راز-روی-اجبار به فارسی

اجباری شدن به انجام کاری، به معنای مجبور کردن کسی به انجام عمل یا وظیفه‌ای، حتی اگر نخواهد و به‌طور طبیعی مایل به آن نباشد.