معنی فارسی flageolet
B2فلاژلت، سازی کوچک و چوبی است که مخصوص تولید صداهای ملودیک است.
A small musical instrument similar to a flute, often used in folk music.
- NOUN
example
معنی(example):
فلاژلت یک ساز موسیقی چوبی کوچک است.
مثال:
The flageolet is a small woodwind musical instrument.
معنی(example):
او در طول کنسرت نتهای زیبایی را با فلاژلتش نواخت.
مثال:
He played a beautiful melody on his flageolet during the concert.
معنی فارسی کلمه flageolet
:
فلاژلت، سازی کوچک و چوبی است که مخصوص تولید صداهای ملودیک است.