معنی فارسی -behaved

B2

رفتاری که مناسب یا قابل قبول نیست.

Not behaving in an acceptable manner.

example
معنی(example):

این سگ به خوبی رفتار نمی‌کند و زیاد پارس می‌کند.

مثال:

The dog is poorly behaved and barks a lot.

معنی(example):

کودکانی که به خوبی رفتار نمی‌کنند معمولاً به راهنمایی نیاز دارند.

مثال:

Children that are ill-behaved often need guidance.

معنی فارسی کلمه -behaved

: معنی -behaved به فارسی

رفتاری که مناسب یا قابل قبول نیست.