معنی فارسی -complected

B2

مشخصه برای توصیف رنگ پوست یا رنگ چهره فرد.

A term used to describe someone's skin tone.

example
معنی(example):

او دارای رنگ پوست روشن است.

مثال:

He is fair-complected, with light skin and hair.

معنی(example):

افراد اغلب او را با رنگ پوست تیره معرفی می‌کنند.

مثال:

People often refer to her as dark-complected.

معنی فارسی کلمه -complected

: معنی -complected به فارسی

مشخصه برای توصیف رنگ پوست یا رنگ چهره فرد.