معنی فارسی -cornered
B1در گوشه گیر کردن، به معنای قرار دادن کسی در وضعیتی است که هیچ راه فراری نداشته باشد.
To be placed in a situation where one cannot escape or is under pressure.
- OTHER
example
معنی(example):
حیوان احساس کرد که در گوشهای گیر کرده و نتوانست فرار کند.
مثال:
The animal felt cornered and couldn't escape.
معنی(example):
زمانی که با سوالات سخت روبهرو شد، در طول مصاحبه احساس کرد که در گوشهای گیر کرده است.
مثال:
When faced with tough questions, he felt cornered during the interview.
معنی فارسی کلمه -cornered
:
در گوشه گیر کردن، به معنای قرار دادن کسی در وضعیتی است که هیچ راه فراری نداشته باشد.