معنی فارسی -dom

B1

پسوندی که به حالت، مقام یا کیفیت اشاره دارد.

A suffix used to signify a state, condition, or realm.

example
معنی(example):

پادشاهی به خاطر قلمروهای وسیعش شناخته شده بود.

مثال:

The kingdom was known for its vast territories.

معنی(example):

در زمان‌های مدرن، ما شاهد افول بسیاری از امپراتوری‌ها و قلمروهای آن‌ها بوده‌ایم.

مثال:

In modern times, we have seen the decline of many empires and their doms.

معنی فارسی کلمه -dom

: معنی -dom به فارسی

پسوندی که به حالت، مقام یا کیفیت اشاره دارد.