معنی فارسی -footed
B1به موقعیت یا توانایی استفاده عمده از یک پا به ویژه در ورزش اشاره دارد.
Referring to the dominant foot used when walking, running, or playing sports.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او چپپا بود که بر سبک بازیاش تأثیر میگذاشت.
مثال:
He was left-footed, which affected his playing style.
معنی(example):
چپپا بودن در بین بازیکنان فوتبال شایع است.
مثال:
Being right-footed is common among soccer players.
معنی فارسی کلمه -footed
:
به موقعیت یا توانایی استفاده عمده از یک پا به ویژه در ورزش اشاره دارد.