معنی فارسی -framed
B1شکل صفتی که به تصاویری اشاره دارد که در قاب قرار دارند.
An adjectival form referring to pictures or objects that are enclosed in a frame.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تصاویر قابدار بر روی دیوار تماشایی به نظر میرسند.
مثال:
The -framed pictures on the wall look stunning.
معنی(example):
او همیشه آینههای قابدار را به خاطر زیبایی آنها ترجیح میدهد.
مثال:
He always prefers -framed mirrors for their elegance.
معنی فارسی کلمه -framed
:
شکل صفتی که به تصاویری اشاره دارد که در قاب قرار دارند.