معنی فارسی -free
B1بدون، عاری از، صفتی که نشاندهنده عدم وجود چیزی است.
Denoting the absence of a specific substance or element.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این محصول بدون گلوتن است.
مثال:
This product is gluten-free.
معنی(example):
او گزینههای بدون شکر را برای رژیم غذاییاش ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers sugar-free options for her diet.
معنی فارسی کلمه -free
:
بدون، عاری از، صفتی که نشاندهنده عدم وجود چیزی است.