معنی فارسی -geny
B2زمینه یا مبحثی که به تولید و نمو یک نوع یا موجود زنده میپردازد.
The origin and development of an organism or species.
- NOUN
example
معنی(example):
مطالعه فیلوژنی به ما کمک میکند تا روابط تحولی را درک کنیم.
مثال:
The study of phylogeny helps us understand evolutionary relationships.
معنی(example):
ژنتیک شامل جنبههای زیادی از گامتوژنی و امبریوژنی است.
مثال:
Genetics covers many aspects of gametogeny and embryogeny.
معنی فارسی کلمه -geny
:
زمینه یا مبحثی که به تولید و نمو یک نوع یا موجود زنده میپردازد.