معنی فارسی -on
B1'روشن' به معنای فعال کردن یک ابزار یا دستگاه برای کار کردن است.
To activate a device or appliance, making it start to function.
- VERB
example
معنی(example):
چراغها وقتی تاریک شد روشن شدند.
مثال:
The lights turned on when it got dark.
معنی(example):
او از او خواست که تلویزیون را روشن کند.
مثال:
She asked him to turn on the television.
معنی فارسی کلمه -on
:
'روشن' به معنای فعال کردن یک ابزار یا دستگاه برای کار کردن است.