معنی فارسی -rimmed
B1-ریم، اصطلاحی برای اشاره به اشیاء با لبه یا حاشیه خاص.
A suffix indicating something that has a specific type of border or edge.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک جفت عینک -ریمد که خیلی مد روز بود، به چشم داشت.
مثال:
She wore a pair of -rimmed glasses that were quite fashionable.
معنی(example):
آینههای -ریمد در حمام به آن ظاهری باوقار داد.
مثال:
The -rimmed mirrors in the bathroom added elegance.
معنی فارسی کلمه -rimmed
:
-ریم، اصطلاحی برای اشاره به اشیاء با لبه یا حاشیه خاص.