معنی فارسی -seeded
B1استفاده به عنوان پسوندی که وضعیت دانهدار یا بدون دانه بودن را نمایش میدهد.
A suffix indicating whether a fruit or plant has seeds or is seedless.
- OTHER
example
معنی(example):
انگورها معمولاً به عنوان ‘دانهدار’ یا ‘بیدانه’ عرضه میشدند.
مثال:
The grapes were often marketed as being ‘seeded’ or ‘seedless’.
معنی(example):
بسیاری از گیاهان بهطور انتخابی پرورش داده میشوند تا انواع ‘دانهدار’ داشته باشند.
مثال:
Many plants are selectively bred to have ‘-seeded’ varieties.
معنی فارسی کلمه -seeded
:
استفاده به عنوان پسوندی که وضعیت دانهدار یا بدون دانه بودن را نمایش میدهد.