معنی فارسی a bomb
B1یک بمب یک وسیله انفجاری است که به هدف قرار دادن یا تخریب استفاده میشود.
An explosive device designed to detonate and cause destruction.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها بمبی را که در پارک پیدا شده بود خنثی کردند.
مثال:
They disarmed a bomb found in the park.
معنی(example):
یک بمب میتواند آسیب زیادی به منطقه وارد کند.
مثال:
A bomb could cause significant damage to the area.
معنی فارسی کلمه a bomb
:
یک بمب یک وسیله انفجاری است که به هدف قرار دادن یا تخریب استفاده میشود.