معنی فارسی a cog in the machine
B2فردی که در یک سازمان بزرگ نقش کوچکی دارد و احساس میکند به تنهایی تأثیر چندانی ندارد.
A person whose role is minor within a large organization or system.
- IDIOM
example
معنی(example):
احساس کردن اینکه فقط یک چرخ دنده در ماشین هستید میتواند در محل کار ناامیدکننده باشد.
مثال:
Feeling like just a cog in the machine can be frustrating at work.
معنی(example):
او متوجه شد که فقط یک چرخ دنده در ماشین یک شرکت بزرگ است.
مثال:
He realized he was just a cog in the machine of a large corporation.
معنی فارسی کلمه a cog in the machine
:
فردی که در یک سازمان بزرگ نقش کوچکی دارد و احساس میکند به تنهایی تأثیر چندانی ندارد.