معنی فارسی a fair deal
B2معاملهای که در آن شرایط عادلانه و منطقی برای همه طرفین وجود دارد.
An agreement that is just and equitable for all parties involved.
- NOUN
example
معنی(example):
نماینده فروش خودرو به من یک معامله عادلانه در قیمت ارائه کرد.
مثال:
The car dealer offered me a fair deal on the price.
معنی(example):
او احساس میکند پس از مذاکره معامله عادلانهای انجام داده است.
مثال:
He feels he got a fair deal after negotiating.
معنی فارسی کلمه a fair deal
:
معاملهای که در آن شرایط عادلانه و منطقی برای همه طرفین وجود دارد.