معنی فارسی a feather in one's cap
B2مصداق موفقیت یا افتخار در زندگی یا کار فرد.
An achievement to be proud of.
- IDIOM
example
معنی(example):
برنده شدن جایزه برای او افتخاری بود.
مثال:
Winning the award was a feather in her cap.
معنی(example):
پایان دادن به پروژه در زمان مقرر برای او افتخاری بود.
مثال:
Completing the project on time was a feather in his cap.
معنی فارسی کلمه a feather in one's cap
:مصداق موفقیت یا افتخار در زندگی یا کار فرد.