معنی فارسی a foregone conclusion
B2نتیجهگیری که انتظار میرود رخ دهد و بهطور واضح و غیرقابل تغییر است.
An outcome that is obvious and certain to happen.
- IDIOM
example
معنی(example):
این یک نتیجهگیری پیشنویسی بود که او بازی را خواهد برد.
مثال:
It was a foregone conclusion that he would win the match.
معنی(example):
همه فکر میکردند که این یک نتیجهگیری پیشنویسی است که پروژه موفق خواهد بود.
مثال:
Everyone thought it was a foregone conclusion that the project would succeed.
معنی فارسی کلمه a foregone conclusion
:
نتیجهگیری که انتظار میرود رخ دهد و بهطور واضح و غیرقابل تغییر است.