معنی فارسی a free hand

B2

آزادی عمل و اختیار کامل در انجام یک کار بدون محدودیت.

The freedom to make decisions and act independently.

example
معنی(example):

مدیر به تیمش دست آزادی برای تکمیل پروژه‌ها می‌دهد.

مثال:

The manager gives her team a free hand to complete projects.

معنی(example):

با دست آزاد، او توانست نوآوری کند و راه‌حل‌های جدیدی ایجاد نماید.

مثال:

With a free hand, he was able to innovate and create new solutions.

معنی فارسی کلمه a free hand

: معنی a free hand به فارسی

آزادی عمل و اختیار کامل در انجام یک کار بدون محدودیت.