معنی فارسی a gogo

B1

به وفور، به میزان زیاد و به سهولت در دسترس.

In great abundance; plentiful.

example
معنی(example):

مهمانی غذا و نوشیدنی به وفور داشت.

مثال:

The party had a lot of food and drinks a gogo.

معنی(example):

آنها در نمایشگاه اسباب‌بازی به وفور فروختند.

مثال:

They sold toys a gogo at the fair.

معنی فارسی کلمه a gogo

: معنی a gogo به فارسی

به وفور، به میزان زیاد و به سهولت در دسترس.