معنی فارسی a hair
A2یک مو، رشتهای نازک که از پوست بیرون میآید.
One single strand of hair.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از مهمانی یک مو روی پیراهنم پیدا کردم.
مثال:
I found a hair on my shirt after the party.
معنی(example):
یک مو کوچکترین واحد مو است.
مثال:
A hair is the smallest unit of hair.
معنی فارسی کلمه a hair
:
یک مو، رشتهای نازک که از پوست بیرون میآید.