معنی فارسی a laugh
B1یک خنده، لحظهای که در آن فردی میخندد، گاهی به معنای تفریح و سرگرمی.
An instance of laughter; something funny.
- NOUN
example
معنی(example):
آن جوک بسیار خندهدار بود!
مثال:
That joke was a laugh!
معنی(example):
به اشتراک گذاشتن یک خنده راهی عالی برای نزدیکتر شدن است.
مثال:
Sharing a laugh is a great way to bond.
معنی فارسی کلمه a laugh
:
یک خنده، لحظهای که در آن فردی میخندد، گاهی به معنای تفریح و سرگرمی.