معنی فارسی a monkey on one's back
B2ملزومات و فشارهایی که بر دوش فرد است و احساس سنگینی و مسئولیت ایجاد میکند.
A burden or problem that someone carries, often used to refer to addiction or persistent worries.
- IDIOM
example
معنی(example):
او احساس میکرد که به دلیل بار کاری سنگینش، یک میمون روی دوشش نشسته است.
مثال:
He felt like he had a monkey on his back due to his heavy workload.
معنی(example):
او پس از اتمام پایاننامهاش بالاخره از شر میمونی که روی دوشش بود رهایی یافت.
مثال:
She finally got rid of the monkey on her back after completing her thesis.
معنی فارسی کلمه a monkey on one's back
:ملزومات و فشارهایی که بر دوش فرد است و احساس سنگینی و مسئولیت ایجاد میکند.