معنی فارسی a raw deal
B1معاملهای ناعادلانه یا نابرابر که در آن شخص احساس میکند به درستی رفتار نشده است.
An unfair or unfavorable situation or arrangement.
- IDIOM
example
معنی(example):
او احساس کرد که در زمانی که ترفیع نیافت، معامله بدی داشته است.
مثال:
She felt she got a raw deal when she was not promoted.
معنی(example):
کارگران درباره معامله بدی که بر سر دستمزدهایشان شده بود، شکایت کردند.
مثال:
The workers complained about the raw deal on their wages.
معنی فارسی کلمه a raw deal
:
معاملهای ناعادلانه یا نابرابر که در آن شخص احساس میکند به درستی رفتار نشده است.